...

گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول

 رفتم نشستم کنارش

 گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟

 گفت:بفروشم که چی؟

 تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر

 دیشب حالش بد شد و مرد

 با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟

 گفتم:بخرم که چی؟

 تا دیروز میخریدم برای عشقم

 امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...!

 اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم داد

 با مردونگی گفت:بگیر

 باید از نو شروع کرد

 تو بدون عشقت,من بدون خواهرم...!

نظرات 5 + ارسال نظر
مهدی جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 22:07

قشنگ بود

arezu جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:45

lalayi ye khubi bud vaghan mer30!

لالایی؟؟؟؟
شاید

arezu جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:46

mahdi akhe in kojash khub bud?!maghze khar khordia!

arezu شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 00:57

moein mano ba esme arezu linkidi!ba esme avril lavigne belink plz!2 un webam avrilo marefi kardam na khodamo!

matin سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:39

خیلی قشنگ بود . اخه ی عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد